طراحی برای توانمندی؛ درس‌هایی از گذشته

گروه نویسندگان تگنه

تگنه - در یک دهه اخیر، پارادایم‌های معماری و شهرسازی بازتابی روشن از روند تحول فکری و عملی معماران و شهرسازان بوده‌اند. این شعارها از تمرکز بر نمایش تکنولوژی و فرم در سال‌های ابتدایی دهه گذشته، به سمت موضوعات بنیادین‌تر مانند تاب‌آوری، عدالت اجتماعی و بهره‌گیری از سرمایه‌های تاریخی حرکت کرده‌اند. تجربه‌های اخیر جهانی نشان داده‌اند که معماری و شهرسازی نمی‌توانند صرفاً با ایده‌های زیباشناختی یا نمادین به پیش بروند؛ بحران‌هایی مانند پاندمی کووید-۱۹، ناتوانی انسان در برابر یک ویروس کوچک، و پیامدهای اقتصادی ناشی از آن، همگی نشان دادند که تمرکز بر نمایش و شوآف دیگر کافی نیست و مسئله بقا، استحکام و تاب‌آوری، به اولویت اصلی تبدیل شده است.

این تصویر توسط هوش مصنوعی با مجوز اختصاصی تگنه تولید شده و سواستفاده یا استفاده از آن بدون ذکر منبع غیر مجاز است.

این تجربه‌های مستقیم و ملموس سبب شده است که معماران، شهرسازان و طراحان شهری بیش از هر زمان دیگری به محدودیت‌های زیستی، اقتصادی و اجتماعی توجه کنند و از خود بپرسند که آثار و برنامه‌های آن‌ها چه میزان می‌توانند در شرایط بحران دوام بیاورند و به شهروندان خدمت کنند. هم‌زمان، نقدهای تاریخی نشان می‌دهند که نئومدرنیسم، برخلاف مدرنیسم اولیه که خود را قادر می‌دانست همه مسائل را از طریق فناوری و فرم حل کند، از همان ابتدا در تلاش برای پذیرش محدودیت‌ها و کاستی‌ها شکل گرفت و سعی کرد عقلانیت و شفافیت مدرن را با شناخت نیازهای انسانی و محیطی ترکیب کند.

این مرحله از تحول فکری معمارانه، الهام‌بخش سیر اخیر شعارهای روز جهانی معماری نیز بوده است؛ جایی که تاکید بر توانمندی و تاب‌آوری، نه صرفاً بر جلوه و نوآوری فرم، به‌عنوان معیار اصلی جایگزین شده است. بررسی شعارها از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که روند فکری طراحی محیطی طی این سال‌ها به سمت توجه به مشکلات ابتدایی بشر حرکت کرده است؛ از مقابله با تغییرات اقلیمی و بهبود کیفیت زندگی، به اهمیت دسترسی به مسکن و طراحی شهری مقاوم، و سپس به توانمندسازی نسل‌های آینده و طراحی برای تاب‌آوری اجتماعی و محیطی.

این سیر نشان می‌دهد که گرایش‌های نوظهور نئومدرنیسم و حتی نگاه‌های اصلاح‌شده نئوکاپیتالیستی در طراحی محیطی، تلاش می‌کنند میان ارزش فردی، حقوق شهروندی، سرمایه‌های عمومی و ضرورت رشد تمدنی توازن ایجاد کنند. در این میان، درس‌هایی که از پست‌مدرنیسم و سوپراستارهای معماری گرفته شده نیز قابل توجه است. دوران زاها حدید و پیروانش که بر فرم‌های نمایشی، جایزه‌ها و فستیوال‌ها تمرکز داشت، امروز به عنوان تجربه‌ای که ارزش واقعی در اجتماع و تاب‌آوری ندارد، مورد بازنگری قرار گرفته است.

چنین تجربه‌ای نشان می‌دهد که نمایش و افتخار فردی دیگر نمی‌تواند معیار سنجش موفقیت طراحی باشد و ارزش واقعی، در توانایی ساخت فضاهایی است که اقتصاد، سلامت، اجتماع و محیط زیست را حفظ کنند و تاب بیاورند. از سوی دیگر، بحران‌های اخیر جهانی نشان داده‌اند که منابع محدودند و بهره‌برداری بی‌محابا از سرمایه‌های عمومی یا منابع طبیعی، ساختار اجتماع را فرسوده می‌کند و نمی‌توان بدون زحمت دیگران یا بدون درک ارزش سرمایه‌های جمعی به موفقیت دست یافت.

این نگاه به منابع، سرمایه‌های عمومی و ارزش‌آفرینی هم‌راستا با اصول نئوکاپیتالیسم است که هم فرصت رشد فردی و هم احترام به مالکیت فردی و جمعی را تأکید می‌کند. در کنار این مسائل، ارزش تاریخی و سرمایه‌های گذشته به عنوان پایه‌ای برای پیشرفت آینده به رسمیت شناخته شده است؛ برخلاف مدرنیسم که گاهی گذشته را باید کنار گذاشت، امروز نئومدرنیسم و تحولات فکری اخیر معماری نشان می‌دهند که گذشته سرمایه‌ی آینده است و بهره‌گیری هوشمندانه از میراث تاریخی می‌تواند امکان طراحی محیطی مانا و توانمند را فراهم کند.

در نهایت، طراحی برای توانمندی نه تنها به تاب‌آوری فیزیکی بنا یا شهر محدود می‌شود، بلکه شامل توانمندی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان و کاربران نیز هست. این مفهوم نشان می‌دهد که طراحی محیط در هیچ مقیاس، امروزه دیگر نمی‌توانند از بحران‌ها، محدودیت‌ها و نیازهای واقعی انسانی چشم‌پوشی کنند و معیارهای زیبایی یا فرم، زمانی ارزشمندند که با توانایی واقعی در مقابله با چالش‌ها و تداوم بقا همراه باشند. این نگاه، اساس آموزش و اندیشه معاصر در مبانی طراحی محیط را شکل می‌دهد و نشان می‌دهد که هر اقدامی در این حوزه باید با فهم عمیق از محدودیت‌ها، منابع و معضلات اجتماعی همراه باشد و زیبایی واقعی در خدمت تاب‌آوری و ارزش‌آفرینی معنا پیدا می‌کند.

پست‌های پرطرفدار